دست اشاره کردم که خيابان يکطرفه است و بايد به من راه بدهي رد شوم ولي ناگهان راننده عصباني از ماشين بيرون پريد و با خشم داد زد: «اصلا کي گفته زنها بايد رانندگي کنند! يکطرفه است که باشد! بايد راه بدي من رد بشم!» هر چه سعي کردم مودبانه جوابش را بدهم، نشد. خلاصه، نزديک بود دعوا بشه که بهخاطر بچههايم که داشتند اينمنظره را نگاه ميکردند و حسابي وحشت کرده بودند، کوتاه آمدم. با اينکه حق با من بود، دندهعقب رفتم و به آقاي عصباني راه دادم که رد بشود. آنقدر از اين کارم عصباني بودم که حد نداشت. راستش توي ماشين همه عصبانيت خود را سر بچهها خالي کردم...
خيلي وقتها ترس از دعوا باعث ميشود از حق خودمان بگذريم. سوالات خود را در مورد دعوا از آقاي دکتر پرويز رزاقي، روانشناس و و عضو هيات علمي دانشگاه پرسيدهايم.
سلامت: آقاي دکتر! اگر ممکن است، ابتدا دعوا را براي ما تعريف کنيد.
دعوا يک واکنش طبيعي به مسايل ذهني و رفتاري است. بسياري از دعواها، ناشي از ناکاميهاست. فرد در ذهن خود منتظر اتفاقي است اما آن اتفاق نميافتد و او هم واکنش کلامي يا بدني نشان ميدهد و دعوا به وجود ميآيد. ميتوان گفت دعوا واکنشي در مقابله با ناکامي است. دعوا گونههاي مختلفي دارد. در يک نوع دعوا، زدوخورد بدني يا همان کتککاري پيش ميآيد يا مثلا به صورت هل دادن است. نوع ديگر آن دعواي کلامي است که طي آن افراد، فحش، توهين يا القاب نامناسبي به زبان ميآورند.
سلامت: چرا انسانها با هم دعوا ميکنند؟
علل دعوا متفاوت است. بخشي از آن شايد به صورت يادگيري باشد. وقتي كسي مشاهده ميكند که ديگران چگونه در مقابله با اتفاقهاي مختلف، شروع به دعوا ميکنند، به مرور زمان چنين عکسالعملي را ياد ميگيرد و ممکن است در هر شرايطي از آن استفاده کند. گاهي هم ناشي از عدم توانايي در مهار هيجان است. فردي که نتواند هيجان يا حس پرخاشگري خود را کنترل کند، دعوا ميكند. سومين دليل آن، رفتارهاي تقويتشده است. يعني فرد در موقعيتي قرار گرفته و دعوا کرده و متاسفانه از آن دعوا، نتيجه مثبتي گرفته است. همين باعث ميشود بعد از آن هم هر جا که کارش گير كرد، دعوا کند.
سلامت: آيا اخلاق و رفتار افراد نميتواند عامل ايجاد دعوا باشد؟
يکي از دلايل دعوا، ويژگي خلقي فرد است. بعضي افراد روحيه پرخاشگري دارند و در رابطه با ديگران، واکنش تنشي نشان ميدهند. البته اولين واكنش بعضي افراد هم پرخاشگري است چون ياد نگرفتهاند که از ساير مهارتهاي اجتماعي استفاده کنند. مثلا يک معلم، ممکن است در برخورد با کوچکترين بيانضباطي دانشآموز، بدون اينکه فکر کند، با او دعوا كند. يا مثلا پدر و مادري که مهارتهاي اجتماعي را بلد نيستند، براي تربيت فرزندشان، فقط او را دعوا ميکنند يا کتک ميزنند. اين افراد لازم است راههاي بهكارگيري مهارتهاي اجتماعي را بياموزند تا در صورت ناراحتي به عنوان تنها راهحل موجود، دعوا كردن را انتخاب نكنند.
سلامت: آيا ميتوان گفت که دعوا همان تضارب آراست؟
بله، در واقع گاهي ما چيزي را نميخواهيم اما به ما تحميل ميشود يا با تضادي روبرو ميشويم که همان معني تضارب آرا را ميدهد. يعني، نظرها و عقايد افراد مختلف با هم متفاوت است و همين اختلاف عقايد يا نگرش، ميتواند باعث دعوا شود.
سلامت: پس ميتوان گفت که اختلافنظر، علت اصلي بروز دعواهاست؟
بله، يکي از علتهاي اصلي دعوا، همين اختلافنظرهاست اما سطح انتظار افراد هم با هم متفاوت است. گاهي ما در مورد يک موضوع نگرش خاصي داريم و وقتي ديگران اين نگرش را تاييد نميکنند، سرخورده ميشويم و احساس ناکامي ميکنيم و زمينه دعوا فراهم ميشود. البته همانطور که قبلا اشاره شد، عدهاي هم يادگرفتهاند که هنگام مواجهه با هر اتفاقي، واکنش تند و ناگهاني نشان دهند و دعوا يکي از همين واکنشهاي ناگهاني است. محيطهاي اجتماعي و حتي شغل هم ميتواند تا حدي در اين ميان اثرگذار باشد. در بعضي فرهنگها يا در بعضي شغلها، افراد خيلي سريعتر شروع به دعوا ميکنند اما در بعضي محيطها يا شغلها، احتمال دعوا بسيار کمتر است. يکي ديگر از دلايل دعوا، اختلافات قومي است. دعواهاي قومي، کم و بيش هميشه وجود دارد. در چنين دعواهايي، اختلافهاي گذشته وجود دارد و حتي اگر كوچكترين مشکلي پيش بيايد، احتمال دارد آتش جنگ و دعوا شعلهور شود.
سلامت: گاهي دعوا اجتنابناپذير است!
نميتوان به همين راحتي گفت که دعوا اجتنابناپذير است. چون با مديريت هيجان و مديريت ارتباط، ميتوان از بروز دعواها جلوگيري کرد. مثلا اگر در خيابان فردي با بدخلقي و تندي پيش ميآيد، ميتوانيم با کنترل رفتار و لحن خوب کلام خود، عذرخواهي و بزرگواري، هيجان وي و خودمان را مديريت کنيم. اين کار احتمال دعوا را از بين ميبرد. مثلا در يک مورد، مشتري ميخواست جنس خريدهشده خود را به فروشنده پس بدهد. ولي نه با آرامش، بلكه قصد داشت جو را متشنج کند و کار را به دعوا بکشاند اما صاحب مغازه، با کنترل هيجان خود و کمي تفکر، به اين نتيجه رسيد که اگر کار به دعوا برسد، در محل کسب و کار خوب نيست و در کلانتري هم محکوم ميشود. او اين گفتهها را در ذهن خود تقويت و تكرار كرد و توانست از درگيري با مشتري جلوگيري کند. اين فروشنده همسايهها را فراخواند و آنها را شاهد گرفت و آنها هم مشتري عصباني را از محل دور کردند.
سلامت: دعواهاي خانوادگي مفيدند؟
در خانوادهها دعوا زياد رخ ميدهد. علت آن هم علاوه بر مسايل ذکر شده، عدم انجام وظايف يکي از اعضاي خانواده است. دعوا به هيچوجه مفيد نيست مگر اينکه تجربهاي از آن به دست بياوريم. مثلا با خودمان بگوييم که با اين کار، همسرم از من دورتر شد. پس بهتر است دفعه بعد اين کار را تكرار نکنم. نهايت دعوا، تنش و توهين است و بار مثبتي ندارد.
سلامت: چگونه ميتوان کاري کرد که دعوا در خانواده ادامه پيدا نکند؟
راههاي زيادي وجود دارد. يکي از آنها، دور شدن از فضاي متشنج است. اين کار به آرامشدن ما کمک ميکند. راه ديگر اين است که هنگام دعوا آشکارا بگوييم از چه چيزي ناراحت هستيم تا بتوانيم زودتر طرف مقابل را قانع و دعوا را ختم کنيم. ميتوانيم بگوييم که بحث را بعد دنبال ميکنيم تا کمي آرامتر شويم. عوض کردن موضوع هم گاهي ميتواند کمککننده باشد و عصبانيت هر دو طرف را فروبنشاند. عذرخواهي نيز يکي از روشهايي است که ميتوان به کمک آن دعوا را به طور موقت خاتمه و اگر لازم بود بعدا دوباره آن را ادامه داد. در دعواي خانوادگي، نبايد هميشه فکر کنيم که حق با ماست. اصرار بر يک رفتار، معمولا نتيجه خوبي ندارد. هميشه بايد در نظر داشته باشيم که شايد اشتباه از خودمان است. روش ديگر اين است که با خودمان فکر کنيم و ببينيم آيا روش ديگري براي حل اين اختلاف وجود ندارد؟ اين کار باعث ميشود به راههايي غير از دعوا بينديشيم. گاهي بايد خود را جاي طرف مقابل بگذاريم. شايد او هم حق داشته باشد. توسل به مسايل معنوي و مذهبي هم در بسياري مواقع کمککننده است و تنش را در خانواده کم ميکند. نوشيدن يک ليوان آب سرد هم ميتواند به ما کمک کند تا بر خشم خود فائق بياييم.
سلامت: آيا از اين روشها، در جامعه هم ميتوان استفاده کرد؟
بله، اين روشها تا حدي در خارج از محيط خانه هم موثر هستند. مثلا اگر کسي در خيابان خيلي بوق ميزند يا لحن کلامش نامناسب است، سعي کنيم خود را جاي او قرار دهيم يا فکر کنيم که شايد او در شرايطي است که خيلي عجله دارد و همين عجله زياد او را عصبي کرده است. يا شايد به اين نتيجه برسيم که ويژگي خلقي او اينطور است. سعي کنيم تنش ايجاد نکنيم و احتمال دعوا را کم کنيم. مثلا اگر او برخورد بدي با ما داشت، مودبانه و بدون عصبانيت جوابش را بدهيم. همين کار، نشان ميدهد که ما به دنبال دعوا نيستيم و احتمال دعوا کاهش مييابد.
سلامت: اگر در خانواده دعوا شد، چگونه بعد از آن آشتي کنيم؟
هرگز در خانواده معامله نکنيد. بايد سعيکنيم خودمان عذرخواهي كنيم و شروعكننده جديد رابطه باشيم. براي اين کار بايد حس بزرگواري را در خودمان پرورش دهيم. به ياد داشته باشيم که شايد حق با ما نباشد حتي اگر هم مطمئن هستيم حق با ماست، بهتر است براي آشتي، پا پيش بگذاريم. يادمان باشد که طرف مقابل، همسر يا فرزند ماست و براي بهبود روابط در خانواده، من ميتوانم شروعکننده آشتي باشم. نبايد تصورکنيم که با پيشقدم شدن براي آشتي، باختهايم. با پرورش روح بزرگواري در وجود خود ميتوانيم نقطه پاياني بر دعوا بگذاريم.
کپی شده از سایت سلامت ایراایران
http://salamatiran.ir